بعضی وقتا ادم دست بکارهایی میزنه که اصلا دوست نداره ؛ دیشب مجبور شدم به خاطر یه عوضی با 170 تا سرعت لایی بکشم ٬ بعد برای اینکه جاش بذارم با 140 تا ؛ بپیچم تو خروجی یادگار !! ولی لامصب کم نیاورد اونم اومد دنبالم !! هر چند فکر کنم وقتی من از یادگار اونجوری پیچیدم تو شیخ فضل الله ٬ اون بیچاره دهنش بد جوری وا مونده بود و داشت از اُس شدن خودش حرص میخورد !! نمیدونم چرا وقتی عصبانیم رانندگیم اینجوری میشه . اونم با این ماشین لگنتی که هنوز به اسم یکی دیگس. خیلی دوست دارم مثل یه شهروند خوب و سالم رانندگی کنم ٬ ولی هربار یه جوری میشه که نمیشه . هر چند اینم فهمیدم که میتونم نه تنها بخاطر یه عوضی با 170 تا لایی بکشم ؛ حتی میتونم با همین سرعت از رو یه عوضی دیگه رد بشم و بیچم تو شیخ فضل الله و بعدشم که کرج . تا بفهمه هنوز راه
درازست و قلندر بیدار . البته اگه بمونه . یعنی یه جوری رد میشم که بمونه و ببینه . نمونه که به درد عمش میخوره .
دیروزم توشریعتی حال یارو رو گرفتم پوزش خورد، آی حال داد ... آی حال داد ...قبلش هم که نمیتونم بگم .... تو سهروردی نزدیک بود چپ کنم ولی نکردم عوضش پیکانیه بد پوزش خورد بازم حال کردم ... کلا این روزا کل گذاشتن چقد حال میده ها .
و اما نگین عزیز .. دنبال ی سری از کارها بودی ؟؟ چجور کارهایی؟؟ الان دیگه دنبالش نیستی ؟ تموم شد ؟؟؟ ولی خدایییششششش حال کردم با هماهنگی که پست قدیمی...
ادامه مطلبما را در سایت پست قدیمی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : patsyswamp بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 10:43